نزار القطري و نور الدين الكاظمي
يا رسول الله
يا حبيب الله
یا محمد
في حجّ الهوى مـولاي قـد لـبـَّاكَ قلـبي
مِن قـبلِ الـتحـيَّة
لبـيـكَ حـبـيـبـي نبـضُ شـرياني يُـلَـبّي
يـا خَــيـرَ الـبـريـَّة
قـد قـلـتَ لـيَ الإسـلام هـذا ديـنُ ربِّي
لـي نـعـم الـهـويـَّة
تدعـو فـيـه لا لـلـعـنـف يا نعم المربّي
لا لـلــعـــنــصـريـة
في حياتي .. نجاتي .. محمد
ما عيـوني .. بــدون .. محمد
جسـمـي فـي بقاع الأرض أنّىٰ كان لـكـن
روحي في المدينه
شوقي غيرَ تلك الأرض مـن دون الأماكن
لن تـروي حـنـيـنـه
مذ كنت صغـيرا كـان قلـبـي فـيـه سـاكـن
صاحبُ السكـيـنـه
جاء الصوتُ لـي يا عـبـدُ بـالـمـخـتـار آمِن
دين الـحـب ديـنـه
في بلائي ... ندائي ... محمد
يا مجيري ... أميري ... محمد
نزار القطری و نورالدین الکاظمی
ای رسول خدا
ای حبیب خدا
ای محمد
در زیارت عشق، ای مولای من، قلبم به تو پاسخ داده است.
پیش از سلام،
به تو پاسخ میدهم، ای حبیب من، نبض رگهایم پاسخ میدهد.
ای بهترین مخلوق،
تو به من گفتی که اسلام دین پروردگار من است.
آیا این بهترین هویت است؟
در آن، تو به عدم خشونت دعوت میکنی.
ای بهترین مربی.
نه به نژادپرستی.
در زندگی من، نجات من محمد است.
چشمان من بدون محمد نیست.
بدن من در گوشه و کنار زمین، هر کجا که باشد، هست.
ولیکن روح من در شهر مدینه است
اشتیاق من با آن سرزمین و جاهای دیگر متفاوت است
اشتیاق مرا فرو نخواهد نشاند
از جوانی، قلبم در آن ساکن بوده است
صاحب آرامش
ندایی به من رسید، ای بنده برگزیده، ایمن
دین عشق، دین اوست
در مصیبت من... ندای من... محمد
ای محافظ من... شاهزاده من... محمد
#پیامبر
يا رسول الله
يا حبيب الله
یا محمد
في حجّ الهوى مـولاي قـد لـبـَّاكَ قلـبي
مِن قـبلِ الـتحـيَّة
لبـيـكَ حـبـيـبـي نبـضُ شـرياني يُـلَـبّي
يـا خَــيـرَ الـبـريـَّة
قـد قـلـتَ لـيَ الإسـلام هـذا ديـنُ ربِّي
لـي نـعـم الـهـويـَّة
تدعـو فـيـه لا لـلـعـنـف يا نعم المربّي
لا لـلــعـــنــصـريـة
في حياتي .. نجاتي .. محمد
ما عيـوني .. بــدون .. محمد
جسـمـي فـي بقاع الأرض أنّىٰ كان لـكـن
روحي في المدينه
شوقي غيرَ تلك الأرض مـن دون الأماكن
لن تـروي حـنـيـنـه
مذ كنت صغـيرا كـان قلـبـي فـيـه سـاكـن
صاحبُ السكـيـنـه
جاء الصوتُ لـي يا عـبـدُ بـالـمـخـتـار آمِن
دين الـحـب ديـنـه
في بلائي ... ندائي ... محمد
يا مجيري ... أميري ... محمد
نزار القطری و نورالدین الکاظمی
ای رسول خدا
ای حبیب خدا
ای محمد
در زیارت عشق، ای مولای من، قلبم به تو پاسخ داده است.
پیش از سلام،
به تو پاسخ میدهم، ای حبیب من، نبض رگهایم پاسخ میدهد.
ای بهترین مخلوق،
تو به من گفتی که اسلام دین پروردگار من است.
آیا این بهترین هویت است؟
در آن، تو به عدم خشونت دعوت میکنی.
ای بهترین مربی.
نه به نژادپرستی.
در زندگی من، نجات من محمد است.
چشمان من بدون محمد نیست.
بدن من در گوشه و کنار زمین، هر کجا که باشد، هست.
ولیکن روح من در شهر مدینه است
اشتیاق من با آن سرزمین و جاهای دیگر متفاوت است
اشتیاق مرا فرو نخواهد نشاند
از جوانی، قلبم در آن ساکن بوده است
صاحب آرامش
ندایی به من رسید، ای بنده برگزیده، ایمن
دین عشق، دین اوست
در مصیبت من... ندای من... محمد
ای محافظ من... شاهزاده من... محمد
#پیامبر
- ۹.۶k
- ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط