ما فکر میکردیم مثل آب خوردن است فراموش کردن

ما فکر میکردیم مثل آب خوردن است فراموش کردن...!
گفتیم برود ما “فراموشش” می کنیم!
فراموشش که نکردیم هیچ
مجنون تر از قبل شدیم!
با خودمان که خلوت کردیم
فهمیدیم بحث”نتوانستن” نیست
“نخواستن”است.
نمیخواهیم فراموشش کنیم!!
فکر کن
دوستش داری!
خاطره داری!
جز “او” کسی را نداری!
فراموشش میکنی؟
دیدگاه ها (۰)

نشسته‌ام به در نگاه می‌کنمدریچه آه می‌کشدتو از کدام راه می‌ر...

اگر شبیزیر این آسماندر آغوشم به خواب برویبه کنایه از شب خواه...

خاطره بد از مدرسه نظرتونو بگید

SENARIO :: The Hunters Lave for the Devil :: PART :: 12

[سناریو شماره ۴]

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط