ما که این حرف هارو نداریم...
تو چقدر ناز داری...
ما شاه بی‌بی بودیم...
چیکار سرباز داری؟...
دیدگاه ها (۰)

ترسم از اینه که یروز یکی زنگ بزنه و بگه مادرت پر زدو ندیدیش....

فرهاد خسته شد از اینهمه کندن...من نمیتونم این تو یار بی معرف...

فدای یه تار موت

حالم بد خرابه بدجور

تو شمال بودیم دنبال صدف واسه شمع ها بودم که این کوچولوی ناز ...

ژاپن بودیم زمان شاه، اما فقط از جنبه‌ی جرم و تجاوز سربازان آ...

خدا شانس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط