جوری ترسیده بود که انگار زمین و زمان همدست شدند برای کشتن ش ،، بی هدف و بیچاره میدوید ،، با دست به پشت سرش اشاره میکرد و فریاد میزد ،، آمد ،، آمد ،، به خدا قسم آمد
یکی از فرماندهان به سختی مهارش کرد و پرسید ،، دیوانه شده ای ،، انگار خشم عزرائیل رو دیده ای ،، سرباز که مدام پشت سرش رو نگاه میکرد گفت : چه میگویی شیخ ،، به خدا قسم همه میدانند تیغ در دستان عباس بن علی«ع» همان خشم جناب عزرائیل است ،، فرمانده با شنیدن نام عباس«ع» شوکه شد و گفت این عباس«ع» از جان ما چه میخواهد؟؟ تو مطمئنی که عباس«ع» است؟؟ سرباز پاسخ داد : شیخ ،، هاشمیان همه سرو قامت ند اما هیبت عباس«ع» حیدری است ،، شوکت عباس«ع» از چند فرسخی مشخص است ،، سرباز این را گفت و دوباره شروع به فریاد زدن کرد ،،
نام عباس«ع» طوفانی بود بر دریای سپاه دشمن ،، همهمه ای بپا شد و هیاهویی ،،
عده ای پا به فرار گذاشتند ،، عده ای هراسان دنبال سپر و اسلحه ،، تعدادی بالاجبار به پهلوانان خود پناه میبردند و بعضی ها دنبال جایی برای پنهان شدن ،،
عباس«ع» با غرور خاص خودش تا نزدیکی‌ سپاه دشمن آمده بود ،، چندمین باری بود که اینکار را میکرد ،، تا آرایش نظامی دشمن را برهم زند و ترس دل شان را بیشتر ،،
اما ،،، اما این آمد و رفت ها یک دستاورد دیگری هم برای عباس داشت ،، {{عطش}}
این تحرکات مداوم ،، از او تشنه ترین ساخته بود ،،،
تشنگی ی که با عباس بن علی علیه‌السلام ماند تا فرات ،،
تا وقتی تن آتش گرفته و سوزان عباس«ع» به خنکی و زلالی فرات رسید،،
اما بی معرفتی ست فکر کنیم که عباس«ع» قصد نوشیدن آب کرد ،، عباس«ع» حتی لحظه ای و ثانیه ای هم به فکرش خطور نکرد که آب بنوشد که اگر چنین بود وقت جان دادن ش همچون سایر شهدای کربلا از وجود دستان مقدس رسول الله صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله آب گوارا مینوشید ،، اما عباس علیه‌السلام قبول نکرد حتی وقت خارج شدن روح از بدنش آبی بنوشد ،، خدای وفا و معرفت باشی ،، دست در آب می‌بری اما نه جهت نوشیدن ،، میبری که بگویی می‌توانستم و نخوردم ،،
عباس«ع» تشنه ماند و تشنه رفت ،،،
تشنه رفت که فرات و آب تا قیامت در حسرت لبان عباس علیه‌السلام بسوزند و بمانند
الهی به لبان ترک خورده ی خوشگل أم البنین سلام‌الله‌علیها عطش دیدار امام زمان عج مون رو برطرف کن و تعجیل فرما در فرجش
تقدیم به خاک قدوم مقدس ابرمرد تاریخ ،، حضرت ماه ،، عباس بن علی علیه السلام
#اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
#ای‌ماه‌ترین‌عموی‌دنیـا
#غیرت‌الله‌ِعالم
#اَبرمرد‌تاریخ
#عطش
#خوشگلِ‌أم‌البنین
#حضرت‌عباس‌بن‌علی
دیدگاه ها (۰)

یه معادله ی خیلی ساده ،،،،نزدیک غروب عاشورا بود ،،،،شاه عالم...

نزدیک غروب آفتاب بود ،،سر به زیر و خجالت زده قدم برمیداشتبغض...

نگاهش رو از آسمون گرفت و زیر لب چیزی گفت،،آه سردی کشید،لبخند...

در روایات است روز قیامت ائمّه را می‌آورند و یکی یکی را صدا م...

یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىُّ 🌷✍ زيد بن على از پدر بزرگوارش امام س...

درسنامه مهدویت «اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم» ع...

درسنامه مهدویت مشترکات اهل سنّت و شیعه در «مهدویّت» مشترکات ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط