خب تا دروز پیش مثل خر عر میزدم همش در حال گریه بودم ولی ...

خب تا دروز پیش مثل خر عر میزدم همش در حال گریه بودم ولی تصمیم گرفتم هر چقدرم هر کی منو ناراحت کرد به چپم بگیرمو فقط خود برای خودم باشم و بخندم هر چقدرم حرفا، رفتارا، شوخیا منو شکست بازم وایسم بگم من خوبم...
ولی درواقع اینا تصمیمای احمقانه منه، من هنوزم بهش فکر میکنم، هرروز گریه میکنم، از نگاها خسته شدم، از به دست آورد دل بقیه و عذر خواهی خسته شدم، از خوب بودن خسته شدم ولی دوستام میرسن به منو میگن ما تا دیروز پیشت بودیمااا حالا که حالت خوب شده یه سراغ از ما نگیری...
ولی اونا نمیدونن اینارو اونا نمیدونن لحظه لحظه ای که برای درس خوندن، خندیدن، فیلم دیدن، حرف زدن میزارم دارم درد میکشم حتی دیگه نمیتونم تمرکز کنم فقط میخوام دور باشم دور از همه
و همه اینا تقصیر خودمه، خودم گفتم میخوام فراموشش کنم، خودم گفتم میخوام خوب باشم حالا باید تقاص تصمیمام رو بدم...
دیدگاه ها (۸)

زندگیم داره میپاشه... دنیام داره میپاشه اون وقت من یه گوشی د...

تو عمق هنر، من نماد ابتذال.. تو فوق العاده ای این منم که افت...

فقط میای توی گوشی همه جاهای مختلف گوشیتو چک میکنی که چی، حال...

دیگه حتی نه نگاهش میکنم نه نگاهم میکنه دارم خودم عینن میگم، ...

"پارت سوم""یادگاری از تاریکی"از اینکه هویت اصلی مرا بفهمند ه...

کاش براتون مهم بودم

{مافیای من}{پارت ۵}با یه قیافه ی سرد و بی احساس اومد تو و گف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط