یکدم از دل نبرم یاد دلاویز تورا
گرچه چون‌ عشق ز دل رفته فراموش توام
نگه گرمم و در چشم سخنگوی توام
هوس بوسه ام و در لب خاموش توام
دیدگاه ها (۰)

خدای مهربانم دلم را به تو میسپارم تا از عمق جانم بزدایی هر چ...

آنانکه دستی را که نان شان می داد،گازگرفتندمحکوم اند به بوسید...

در دل دریایست از تو پنهان که مپرس تنگ آمده چندان دلم از جان ...

چشم تو چلچراغ و خاموش کردپادشاه تاجشو فراموش کردگرگ و میش نگ...

بهار و خاکستر

بهار و خاکستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط