🟢 یه مرد فقیر رفت پیش هندوانهفروش و گفت:
«برای رضای خدا یه هندوانه بهم بده… چیزی ندارم.»
هندوانهفروش، یکی از خرابترین هندوانهها رو برداشت و بهش داد.
فقیر نگاهی کرد، پول کمی از جیبش درآورد و گفت:
«باشه، حالا این پول، یه هندوانه خوب بهم بده.»
فروشنده خوشحال شد و بهترین هندوانه رو بهش داد.
فقیر هر دو رو به آسمون گرفت و گفت:
🌧 «خدایا! ببین…
این خراب رو بخاطر تو داد
و این خوب رو بخاطر پول!»
💬 حالا خودت بگو… ما کدوم هندوانه رو برای خدا میدیم؟
🔁 ذخیره کن، چون این داستان یه تلنگره برای همهما...
#داستان_کوتاه #پند_زندگی #حکایت_آموزنده #داستان_واقعی #درس_زندگی #رضای_خدا #فروتنی #اخلاق_اسلامی #عبرت_آموز #یادآوری_خوبی
«برای رضای خدا یه هندوانه بهم بده… چیزی ندارم.»
هندوانهفروش، یکی از خرابترین هندوانهها رو برداشت و بهش داد.
فقیر نگاهی کرد، پول کمی از جیبش درآورد و گفت:
«باشه، حالا این پول، یه هندوانه خوب بهم بده.»
فروشنده خوشحال شد و بهترین هندوانه رو بهش داد.
فقیر هر دو رو به آسمون گرفت و گفت:
🌧 «خدایا! ببین…
این خراب رو بخاطر تو داد
و این خوب رو بخاطر پول!»
💬 حالا خودت بگو… ما کدوم هندوانه رو برای خدا میدیم؟
🔁 ذخیره کن، چون این داستان یه تلنگره برای همهما...
#داستان_کوتاه #پند_زندگی #حکایت_آموزنده #داستان_واقعی #درس_زندگی #رضای_خدا #فروتنی #اخلاق_اسلامی #عبرت_آموز #یادآوری_خوبی
- ۲.۰k
- ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط