از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
میروم تا که به صاحب نظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران

@gharib.khaste
دیدگاه ها (۴)

انفرادی شده سلول به سلول تنم خود من در خود من در خود من زند...

هر دوست که با ما بود دشمن شد و خنجر زد با قافله پیمان بست...

تو که رفتی من از همه وحشت کردم آن همه خاطره را طعمه ی حسرت ...

3

میگن هیچ چیز به اندازه ی لحظه های عمرت با ارزشنیستچون اگه بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط