اولش فکر میکنه این همون زمینه، اما نه. این دنیا شبیه یه بهشته؛ پر از آدمای شاد، عاشق و پاک. تو این دنیا هیچکس دروغ نمیگه، هیچکس حسادت نمیکنه، و همه با عشق زندگی میکنن. انگار همه به معنای واقعی خوشبختن. اینجا، برای اولین بار تو زندگیش، طعم شادی و آرامش واقعی رو میچشه.
اما این خوشبختی طولی نمیکشه. کمکم، همون آدما که به نظر بینقص بودن، تغییر میکنن. حسادت، غرور و نفرت راهشون رو به قلب باز میکنه. دروغ بین مردم ریشه میدونه و اون دنیای بهشتی به یه جهنم بزرگ تبدیل میشه؛ درست مثل زمین.
وقتی از این کابوس بیدار میشه، حس میکنه یه جور دیگه شده. انگار این خواب بهش یه رسالت داده. دیگه فکر خودکشی رو کنار میذاره. بهجاش، تصمیم میگیره زندگی کنه، عشق رو بفهمه و به بقیه نشون بده که مهربونی و عشق تنها چیزیه که میتونه نجاتبخش باشه.
📚#رویای_آدم_مضحک
✍#فیودور_داستایفسکی
#کتابخوانی #کتاب #خلاصه_کتاب
#book_life
اما این خوشبختی طولی نمیکشه. کمکم، همون آدما که به نظر بینقص بودن، تغییر میکنن. حسادت، غرور و نفرت راهشون رو به قلب باز میکنه. دروغ بین مردم ریشه میدونه و اون دنیای بهشتی به یه جهنم بزرگ تبدیل میشه؛ درست مثل زمین.
وقتی از این کابوس بیدار میشه، حس میکنه یه جور دیگه شده. انگار این خواب بهش یه رسالت داده. دیگه فکر خودکشی رو کنار میذاره. بهجاش، تصمیم میگیره زندگی کنه، عشق رو بفهمه و به بقیه نشون بده که مهربونی و عشق تنها چیزیه که میتونه نجاتبخش باشه.
📚#رویای_آدم_مضحک
✍#فیودور_داستایفسکی
#کتابخوانی #کتاب #خلاصه_کتاب
#book_life
- ۱۱.۱k
- ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط