ترجمه اشعار می دانم تا غروب باید هیزم جمع کنم و ناله و

♡ترجمه اشعار: می دانم تا غروب باید هیزم جمع کنم و ناله و فغان سر دهم،من و چوبها کنار هم بنشینیم و بسوزیم،می ترسم خوابم بگیرد و تو رفته باشی،ای کاش جایم را بلد باشی،دل نازکم زودتر بیا،قدمهایت را تندتر بردار🔥🖤

آواز:آقای احمدرضا آوار
ترانه #لری بی قرار
دیدگاه ها (۰)

چشم‌های" تو" ادبـــــیات گفـــــــتا‌ر من استو شعر مــــــنت...

♥️🍃اشتباه نکن دور و نزدیک بودنِ آدم هابه فاصله شان تا تو نیس...

دلم از نبودنت پر استهر روز خاطراتم را الک میکنم و جز دلتنگی ...

دلتنگ که می شوی دیگر انتظار معنا نداردیک نگاه کمی نامهربانیک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط