🍁مستی🍁

شرابی خوردم از دستِ عزیز رفته از دستی
نمیدانم چه نوشیدم که سیرم کرده از هستی

خودم مست و غزل مست و تمام واژه ها مستند
قلم شوریده ای امشب،عجب اعجوبه ای هستی!

به ساز من که میرقصی،قیامت میکنی به به…
چه طوفانی به پا کردی،قلم شاید تو هم مستی؟!!

زمین مست و زمان مست و مخاطب مست شعرم شد
بنازم دلبریهایت!قلم،الحق که تردستی

میانِ مستی و مستی ، فلانی فرق، بسیار است
عزیزم خوب دقت کن!به هر مستی نگو پستی

تظاهر میکنی اما،تو هم از دید من مستی
اگر پاکیزه تر بودی،به شعرم دل نمی بستی

خودم مست و غزل مست و تمام واژه ها مستند
مخاطب معصیت کردی،به مشتی مست پیوستی
دیدگاه ها (۰)

🍁خبری نیست جز این که من و تو تنهاییم🍁

🍁در چشم تو دیدم غم پنهان شده ات را🍁

🍁باور🍁

🍁چه کنم🍁

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط