🌱🍒یک اشارت ز تو بر قتل جهان بسیار است
در کمینی که تویی تیر و کمان بیکار است

من و اوصاف تو تا شغل قلم تحریر است
من و تحسین تو تا کار زبان گفتار است

بر سیمین تو را از زر خالص ننگ است
رخ رخشان تو را از مه تابان عار است

عاشق روی تو از سر چمن دلتنگ است
ساکن کوی تو از باغ جنان بیزار است

کافر عشقم اگر از پی تسبیح روم
تا به دستم ز سر زلف بتان زنار است

سر ما و قدم مغبچهٔ باده فروش
تا ز مینای می و دیر مغان آثار است

روشنت گردد اگر خال و خطش را بینی
که چرا روز فراق و شب هجران تار است

قیمت خاطر مجموع فروغی داند
که از آن زلف پراکنده پریشان کار است🌱🍒

#فروغی_بسطامی

دیدگاه ها (۳)

🍒🌱آرام بگیر امشب، ما هر دو پُر از دردیمدر آتش و یخبندان، داغ...

🌱🍒تو را در نوشته‌هایمتو را در نقاشی‌هایمتو را در ترانه‌هایمو...

🍒🌱تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیستعشق خود نیست اگر تا نفس ...

🌱🍒‌رفتنت خِیرے اڪَر       داشت برایم ، این بود ،        "ڪه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط