اولین شبی که. یاد گرفتم غمم روپنهون کنم تنهای)): ادامه

دیدگاه ها (۸)

تا اومدم تو این رب لعلتی

قسم به شیر مادر دختر وفا نداره

فکرشم نمیکردم اینجوری بره )):

🚬🌬💔🧎‍♂️

من فقط یاد گرفتم با درد و غمم بازی کنم تا کمتر درد بگیرن🙃

یه خبر خوب و توپ تصمیم گرفتم رمان ارباب جعون رو ادامه بدم ام...

بالاخره یاد گرفتم اونم با کلی تمرین 🥰 می دونم گند زدم ولی خب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط