می بافتم خاکستری گیسو را

🦋 می بافتم خاکستری گیسو را
ماهتاب می‌ریخت
پولک پولک برقِ ستاره ها را
مست
یاد دوچشم ات کردم
سخن ام از تو بود
از من
سخن ام
از همه جای کلمات ام جاری بود
چشم،چشم تو جهان ام بود
دل بود و دل ام را ربود
آمدم از تو بنویسم
موج موهایم
انفجاری در کلماتم بود
بنگر ،
گویی کنج لبانم
نام تو گمشده ایست
پرسه زنان
در به در
در پی ات میگردم
آمدم از چشم تو بسرایم
اما
شعر می تپد از قلم ام
کلماتم
همه نام تو نوشتند
بنگر🦋


#پریناز_ارشد @
دیدگاه ها (۰)

🎶 عشق اتدریایی ستکه مرا در بر گرفتهبی آنکه دریابمغرق گشته ام...

‌🎶🎶گاهے چنانگره می‌خورد دلت به دلیڪه هیچ چیز و هیچڪس رایاراے...

🦋 بیا چکاوک های عاشق رابه خانه برگردانیمهم آفتاب می خنددهم ن...

🦋 نمیدانستم دلتنگی،، دل نازکم میکند…انقدر که به هر بهانه کوچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط