🌿 پست‌های ویژه 🌿
🌿 در ژرفای درد، نوری پنهان است 🌿
✨ فصل دوم — بخش ۲۸: دردهای دستفروشی ✨

من با مدرک دکتری و سال‌ها تلاش، به دستفروشی روی آوردم؛ اما حتی آن  کار را هم برایم آرام نگذاشتند.
متأسفانه شهرداری اجازه نداد به دستفروشی بپردازم ، من و خانواده‌ام را با بی‌احترامی، تهدید ، فحاشی ، ممانعت از حق ، زور گویی و ایجاد مزاحمت روبه‌رو کردند؛ گویی ما در این شهر جایی نداریم.

با این همه اختلاس، تبعیض و سو مدیریت بعضی از مسئولان، هیچ جای امنی برای من و خانواده‌ام باقی نمانده است تا بتوانم برای زندگی‌مان درآمدی کسب کنم. حاضرم دستفروشی کنم، اما شهرداری اجازه نمی‌دهد. به من و خانواده‌ام بی‌حرمتی شد، مورد توهین و تهدید قرار گرفتیم، حتی فیلم‌هایی از این ظلم موجود است، اما کسی رسیدگی نکرد.

مگر گناه ما چیست؟ تنها جرم من این است که جانباز ۵۰ درصد هستم و به دلیل استنشاق مواد شیمیایی و موج گرفتگی در وضعیت رقت‌انگیزی به سر می‌برم. من جوانی داشتم، توانایی داشتم، مربی لشکر بودم اما این شرایط مرا محدود کرده است.

ادامه دارد…
✍️ به قلم بهرام محمدی | صفحه و کانال: دفع جهل 🔹 @Dispellingignorance

#جانباز #دستفروشی #بی‌عدالتی #شهرداری #حقوق_شهروندی #زندگی_سخت #خانواده #امید #ایمان #تلاش #صلح_درون #روشنایی
دیدگاه ها (۰)

🌿 پست‌های ویژه 🌿🌿 در ژرفای درد، نوری پنهان است 🌿✨ فصل دوم — ...

🌿 پست‌های ویژه 🌿🌿 در ژرفای درد، نوری پنهان است 🌿✨ فصل دوم — ...

🌿 پست‌های ویژه 🌿🌿 در ژرفای درد، نوری پنهان است 🌿✨ فصل دوم — ...

سن که رسید به پنجاه♥️😂

🌿 پست‌های ویژه 🌿🌿 در ژرفای درد، نوری پنهان است 🌿✨ فصل دوم — ...

🌿 پست‌های ویژه 🌿🌿 در ژرفای درد، نوری پنهان است 🌿✨ فصل دوم — ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط