فریاد دل

رفتم از خانه به بیرون به خیابانی که
از همان خانه که دیگر شده زندانی که

دلم آشوب شده نم نم باران بزند
سیل از اشکم به جوی خیابان بزند

غرق رویای تو ام هرچه بخوانم همه توست
بی‌گمان هرچه از عشق بدانم همه توست

آمدم تا که به فریاد دلم تو برسی
عشق ما باش که شاید به تبم تو برسی
#محمد_خوش_بین
#دکلمه
#شعر
دیدگاه ها (۰)

خدا

سگ پاگیر

آن سوی شیشه

آن سوی شیشه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط