می روم دریا شوم تا سر بکوبم روی سنگ

می روم دریا شوم تا سر بکوبم روی سنگ
غرق گردم در خودم، در خود بمیرم بی درنگ
می روم تا آبی دریا شوم آرام و رام
خسته ام از اینهمه رویای کال
می روم در ساحل خود با خودم خلوت کنم
خسته ام ازپنجره ، دیوارو این دنیای تنگ
می شوم دریای راز آلود تا خود بشنوم
راز تلخ خود کشی را از زبان یک نهنگ
می روم دریا شوم با عشوه های جزر و مد
تا کِشم دل را به سمت ماه خود با پای لنگ...♏
دیدگاه ها (۵)

سکـــــــــــــــــــوت کردم که غــــــــــــــــــــرورم نش...

.جملاتی که با طلا باید نوشت؛ 1.. گاهی لب های خندان بیشتر از ...

حنجره وروح طلایی

اول متن رور بخونید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط