آدم چه کند با هیجانش وسط درس

آدم چه کند با هیجانش وسط درس ،
نا آگاه که یادِ تو ‌و چشمان تو افتاد؟😌👀›
دیدگاه ها (۰)

گرمای تنت، پخته کند خامیِ من رابی‌تجربه‌ام، میوه‌ی کالم، بغل...

دوست‌دارم مثل خورشیدی که زمینشُ به آغوش می‌گیره تا سردی نره ...

مصرعی از قلب من، مصرعی از قلب توشاه بیتی میشود در دفتر دیوان...

ولی هیچکس چشماش مثلِ تو قشنگ نیست هیچکس مثل تو نمیتونه انقدر...

ناگهان باز دلم یاد تو افتاد،شکست💔

چشمان تو زیباتر از ان است که روزی چشم دگری خیره کند دیده ی م...

و روزی که تو چشمانت را بروی من می‌بستیمرا در پشت پلکهایت دفن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط