در حاشیه مسیر کاروان نور پیرزنی با چادری خاکخورده
🎥 در حاشیه مسیر کاروان نور ، پیرزنی با چادری خاکخورده و چشمانی روشن، منتظر بود
🔹 مشتاق، اما محجوب؛ شکسته، اما سربلند. سالهاست چشم به راه این لحظه دوخته، تا وقتی کاروان به او رسید، پرچم را دید. بغضش ترکید. زیر لب گفت: «یا رضا با دستان خالی ولی دلی پُر، آمدهام
تولدت مبارک آقای مهربانی
🔹 مشتاق، اما محجوب؛ شکسته، اما سربلند. سالهاست چشم به راه این لحظه دوخته، تا وقتی کاروان به او رسید، پرچم را دید. بغضش ترکید. زیر لب گفت: «یا رضا با دستان خالی ولی دلی پُر، آمدهام
تولدت مبارک آقای مهربانی
- ۳.۹k
- ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط