دارم برایت می نویسم

دارم برایت می نویسم
هرچند دیرمی خوانی
هرچند آنقدر خسته ای که نگاهت تار شده...
سهراب نگاه کن عقربه های هیچ ساعتی
تکان نمی خورد !
نگاه کن زمان از حرکت ایستاده است
و خیال "تو"در من
راه می رود !
نفس می کشد
ترانه می خواند
من را عاشقانه صدا میزند
امسال بهار بهتر ازهر سال
ما را درآغوش خواهدکشید
فکرش رابکن سهراب این پاییز به بهار ختم میشود !
برگهای دلتنگی از نگاه پراز لبخند من‌
افتاده است
سهراب هوای تهران بدون تو
مرزهای قرمز هشدار آلودگی را رد کرده است
فکرش را بکن آمدنت چطور عشق را
به جان این کلمات انداخته
باورکن من اولین زنی هستم
که از دلتنگی شاعر شده است
دیدگاه ها (۰)

همیشه در جانم بودیدر لبانمدر چشمانمدر سَرمرنج و اشتیاقم بودی...

سالهاست از یاد برده ام تو راو فراموش کرده ام خودم رااما هنوز...

دلم می خواهد خودم را از تنم در بیاورم!بشورم بچلانمو روی طناب...

میدانم بانووقتے دلت میگیردجلوے آینه مے.ایستیڪمے آرایشڪمے عطر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط