دیگه نمیتونی کاری کنی

دیگه نمیتونی کاری کنی...
دیدگاه ها (۰)

می‌گذرم از یه ایران بابتت..🤍

دوست دارم اونقدر.....که لنگنم باشم واسه تو ....

من درد بودم و او درمان من 🥲

همیشه قصه شبدر همین خلاصه شده استتو غرقِ خوابی ومن غرقِ آرزو...

وقتی فیک مینویسی و بعد چند روز میری فیکاتو میخونی میبینی غلط...

وقتی دیگه به چشمای خودتم نمیتونی اعتماد کنی:|

مسافرت با خانواد اینه کما میمونه زند ای هاا ولی نمیتونی کاری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط