عاشقانه های شبنم

آه از دوریِ تو میسوزم و می‌سازم و
شعرهایِ ناب ، از ، سهراب درمانم نشد
دردها بر قلب من افتاد اما بی دوا
اشک و آه و ناله در محراب درمانم نشد
من شدم دلتنگ و قابِ عکسِ تو در دست من
بوسه بر عکسِ تو، رویِ قاب درمانم نشد
بعد تو مستی ،خماری، دود، شد با من رفیق
دوستی با مردمِ ناباب درمانم نشد
خواستم درمان کنم دلتنگیَم را با غزل
شد غزل چون گوهری نایاب درمانم نشد.
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

سوختم آتش گرفتم  آب درمانم نشدخواستم رویا ببینم خواب درمانم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط