دفترچهغم

^°{دفترچه.غم}^°
part۵
^دیانا^
درو باز کردم
ارسلان اخمی کرد
لبخندموپر رنگ کردم
دیانا-خوبی؟
اذسلان+اوهموم
رفت سمت اتاق
از این همه بی توجه ایش ناراحت شدم!
گذاشتم پای خستگیش
افکارمو پس زدمو شرو‌ع ب چیدن میز کردم
^ارسلان^
نمیدونستم دیانامو ببرم یانه برمم یا جنگمو با امیر شروع کنمم؟
چ غلطیی کنممم
تو همین فکرا بودم ک با زنگ خونه ب خدم اودم
از اتاق رفتم بیرون
^دیانا^
درو باز کردم با دیدن نیکا پریدمم بغلشش
نیکا با صدای بغضیش گفت:دیاناامم قربونت برمممم
خشگلمم خوبی
بغض کردم-اوهموم
نیکا+یه چیزی بگم
دیانا-بنال خشگلم
نیکا+خفم کردی
از بغلش اومدم بیرون
ارسلان-دیانا نمیخای بیای تو؟
بعد حرفش نیکا رو اوردم تو چمدونشم ارسلان گذاشت تو اتاق
^ارسلان^
نیکا
+جون نیکا
-کی رسیدی از ترکیه؟‌ مامان بابا
نزاشت حرفمو بگم
+ارههه خبر دارنن یکمم دلت واسه خواهرر قشنگت تنگ نشده عوضبی
-شاید
+تخسس دیانارو نگا چق خشال شد یاد بگیر
تچ تچ نچ
دیانا+بیاا ناهارر
.........
فعلا ارامش قبل طوفاننن
تا پارت بعدی بدرود
تا ۱۰۰کامنت پارتای اولشمم بده ولی بعد هیجانی میش خو؟
حمایت کنین خشال شمم پلیزززز+++
دیدگاه ها (۲۱۷)

^°{دفترچه.غم}^°part6^دیانا^بیاین ناهارنیکا+به عروسم چه پخته؟...

نری.قلبتو.دفن.کنی..!++++

ضد.گلوله.ام!:)

فردا.چیمشرو.ا.عَ.کجا.بدونن؟؟؟:)#....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط