‍ ‍ ناز کمتر کن که من اهل تمنا نیستم
زنده با عشقم ، اسیر سود و سودا نیستم

عاشق دیوانه ای بودم که بر دریا زدم ؛
رهرو گمگشته ای هستم که بینا نیستم

اشک گرم و خلوت سرد مرا نادیده ای؛
تا بدانی اینقدرها هم شکیبا نیستم

بس که مشغولی به عیش و نوش هستی، غافلی؛
از چو من بی دل ، که هستم در جهان یا نیستم

دوست می داری زبان بازان باطل گوی را ؛
در برَت لب بسته از آنم کز آنها نیستم

دل به دست آور شَوی از مهربانی های خویش ؛
لیکن آنروزی که من دیگر به دنیا نیستم

پای بندِ آزِ خویشم ، مهلتی ای شمع عشق
من برای سوختن  اکنون مهیا نیستم

هیچکس جای مرا دیگر نمی داند کجاست ؛
آنقَدر در عشقِ او غرقم که پیدا نیستم

#معینی_کرمانشاهی

#آوا_مهشید
#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه_ها
#کلیپ #کلیپ_عاشقانه
#خاص #ویسگون #عشق_جان
دیدگاه ها (۰)

گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شودپیش پایی به چراغ تو ببین...

بزرگش كردم..."عشقم را ميگويم"آنقدر بزرگ كه از باورِ خودش هم ...

دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمی‌دانمهمه هستی تویی، فی‌ا...

‍ شـــب عــيــد اســـت 🎉🎊🎉 و مــحــتـــاج دعـــایـــمز عمق د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط