نمی دانم شاید پاییز نیز زنی بوده

نمی دانم شاید پاییز نیز زنی بوده
که در انتظار معشوقش
آرام آرام زردی به رخ گرفته
و اشک هایش از بس تمامی نداشته
به بارانی تبدیل شده
که غم بار می بارد و می گرید و می گریاند
دیدگاه ها (۰)

میدونی ؟سخته بخوای کسی رو فراموش کنی که باهاشبقیه رو فراموش ...

این روزها آنقدر قوی شده‌ام که با خونسردی تمام، رابطه‌های سست...

جوری دوستت دارم که انگار در این شهرفقط همین یک نفر موجود است...

#تولدت_مبارکزادگاه وتاریخ تولد هیچکس درهیچ نقشه و تقویمی نیس...

ای غم! تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی ؟ دیگ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط