السلام علی المهدی عجل الله تعالی فرج الشریف

📕 حکایت

ابوحفص حداد، عاشق دختری شد که هرگز به او نظری نمی‌کرد.

نزد دعانویس یهودی رفت. دعانویس گفت: باید 40 روز لحظه‌ای یاد خدا نباشی و کار خیری نکنی و نماز و دعایی نباید بخوانی تا من بتوانم تو را طلسم کرده و مهر آن دختر را در قلب تو وارد کنم.

ابوحفص پذیرفت و بعد از 40 روز نزد دعانویس آمد. دعانویس گفت: در عهد خود شکستی داشتی و کار خیری کردی بگو چه بود؟
گفت: روزی فراموش کردم و سنگی در راهی افتاده بود آن را از راه دور کردم تا به پای کسی نخورد.

گفت: برو و 40 روز دیگر با شیطان عهد کن.

ابوحفص نزد جنید بغدادی عارف نامی رفت.
جنید داستان شنید و گفت: شرم باد بر تو. میازار خدایی را که 40 روز حق او ضایع کردی و از او دور شدی و سمت شیطان رفتی، ولی با یک کار خیر کوچک تو، از کرمش دست تو را گرفت و زحمات تو را ضایع نکرد و نگذاشت هم‌پیمان شیطان شوی.

ابوحفص چون این سخن شنید زار گریست. بر جنید ندا آمد، بگو مهر دختر را در دلش انداختیم ما را تاب دیدن اشک بنده خود نیست.

کار خوبه خدا درست کنه

‌‌‌‎‌‌‎لبیک یامهدی عج
اللهم عجل لولیک الفرج کپی باذکرصلوات
دیدگاه ها (۰)

السلام علی المهدی عجل الله تعالی فرج الشریف

السلام علی المهدی عجل الله تعالی فرج الشریف

طنز

بسم رب المهدی عجل الله تعالی فرج الشریف

تاجگذاری p10

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط