#رها☘ خانه های قدیمی رو دوست دارم چون که چایی همیشه دم بود
روی سماور
توی قوری
در خانه همیشه باز بود
مهمانی ها دلیل نمی خواست
غذاها ساده و خانگی بود
بویش نیازی به هود نداشت
عطرش تا هفت خانه می رفت
کسی نان خشکه نداشت
نان برکت سفره بود
مهمان‌ ناخوانده آب خورشت را زیاد می کرد
بوی شب بوها و خاک‌نم خورده حیاط غوغا می کرد
خبری از پرده های ضخیم و مجلسی نبود،نور خورشید سهمی از خانه های قدیمی بود!
دل خوری ها مشاوره نمی خواست
دوستی ها حساب و کتاب نداشت
سلام ها اینقدر معنا نداشت!
دیدگاه ها (۰)

#رها☘ آمدی در خواب من دیشب چه کاری داشتیای عجب از این طرف ها...

#رها☘ اینجا کجای جهان جهان استرهایم نمی کندترس از دست دادن ت...

#رها☘ ما هیچ وقت یاد نگرفتیم چطور عاشق بشیمفقط یاد گرفتیم چط...

#رها☘ آدم های صبور یه خصوصیت عجیب دارن...بی نهایت لبخند می ز...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

قهوه‌ای جاویدان ☕ قسمت ۸ صفحه‌ ی پنجم را تمام کرد . نمی دانس...

Part 2:

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط