آن شب که مرز نداشتی برابرم

آن شب که مرز نداشتی برابرم،
آن شب که سرد در آغوش گرم داشتمت،
فهمیدم از دلم به بیابان رمیده‌ای...

از لحن تلخ تو خائن نمی فتاد،
از این لب و دهان نجیبم سکوت‌ها...

من در نگاه تو انسان ولی بدان،
روزی که پرده بیفتد،
به جان آه،
شرمندگی ز روی کبودت گدازه‌ها...

من کوچ کرده‌ام ز هوای خیالی‌ات،
باشی برای اهل دیار غریبه‌ها...

ای آن‌که در سراب هبوطت کناره‌ها،
در خاطرت بیار که دل در خرابه‌ها...

کل مدار تو فی الحاشیه گذشت،
باید به اصل بیایی تا دوباره‌ها...

از جان من که هیچ نمانده،
به جز تنی،
در هم شکسته و از غم ملول‌ها،
کان هم به پای تو دارم نثارها...

@etre_sama
دیدگاه ها (۵)

💠 شهید قدس، سید مقاومت سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان...

دوست داشتیم و داریم سیدحسن جان 😭

پزشکیان و پاسخ نتانیاهو در سازمان مللرهبرانقلاب:احساس ضعف شم...

مردان واقعی خدا#مرد_غیرت_اقتدار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط