📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》

#قسمت_سی

چند روزی دندان بر جگرم می‌گذارم. به کسی چیزی نمی‌گویم؛ حتی به فاطمه! نمی‌دانم روزی که لیست ده‌نفره بسته شد، چندشنبه بود؛ اما روز مبارکی بود! پایم روی زمین بند نبود از خوشحالی. کم‌تر از یک ماه مانده بود به عید، اما توی دلم بهار رسیده بود. عید برای ما ایرانی‌ها، به طور پیش‌فرض بوی سفر می‌دهد! و من از حالا بوی سفر را استشمام می‌کنم.

هیجان رفتن، آن‌قدر زیاد بود که می‌دانستم از پسِ راضی کردن همه برمی‌آیم. مگر می‌شود شوقم را، آمادگی‌ام را ببینند و دلشان راضی نشود؟ حرف‌ها توی سرم چرخ می‌خوردند. باید از فرصت استفاده می‌کردم؛ برای آموختن و آماده‌تر شدن. شب‌ها طبق روال، می‌رفتم و در میدان صبحگاه می‌دویدم. ظاهرش دویدن بود و باطنش فکر! چه فکرها که به سرم هجوم نمی‌آوردند در تاریکی شب... باید دست به کاری بزنم...

هر لحظه، بی‌قراری‌ام بیش‌تر می‌شد. جلدی رفتم سراغ کارهای گذرنامه.
...
۳۰
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─
💠 @shahiddaneshgar
#سلام_فرمانده
#حاج_قاسم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#یا_مهدی_ادرکنی
#یا_مهدی
#ایران
#ایرانی
#ایران_قوی
#پلیس
#بسیج_سایبری
#بسیجی
#بسیج
دیدگاه ها (۰)

⭕️ اینترنشنال همچنان دروغ می‌بافد🔹مهدی خانعلی‌زاده از همراها...

❌ سرکرده فاسد جریان ایرانگرایی ضد دینی فرمان آتش زدن روسری ه...

مرگ برسلبریدی خائن#سلبریدی_خائن #سلبریدی_دوزاری #سلبریدی_بیس...

در سوگ نبی جهان پُر از ماتم شدزین داغ گران قامت هستی خم شددی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط