واپسین ایام دانشگاه دل تسخیر شد
عشق از در آمد و ناگاه دامنگیر شد

شهریاری در درونم ترک درس و مشق کرد
نمره هایم یک به یک بازیچه تقدیر شد

هر چه کوشیدم کسی دورت نباشد باز هم
جزوه ات سرتاسر دانشکده تکثیر شد

قصه دلبستنم پایان زیبایی نداشت
با برادر گفتنت این نابرادر پیر شد

سال ها از آخرین دیدارمان با هم گذشت
آنچه من در خواب دیدم عاقبت تعبیر شد

آمدی حالا که در من هیچ عشقی زنده نیست
آمدی اما نفهمیدی که خیلی دیر شد
#هادی_معراجی

#دانشگاه #عشق #شعر #غزل #عاشقانه #دانشجو #درس#شاعر
#عشقولانه#کپی_ممنوع🚫
#ستایش_قلب_سربی
#ویسگون#تنهایی#جانان
دیدگاه ها (۱۲)

دلبر باتواما…😍🫂🥰🥹...#معین_زد#مشق_امشب#لب#شیرینی#دکلمه#دکلمات...

مسافر بی بدرقه منآنقدر بیصدا رفتی که از وداع جا ماندمباز به ...

قبلنا مردانگی رو به جنم و جربزه;به فهم و درک و شعور;به شخصیت...

دلبر؛خسته ای؟ خستگیات چند؟ میخرم.دلت گرفته؟ بهونه‌هات چند؟ م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط