🧠تحلیل عمیق:
✨ «إذا ضللت عن حكمة الله، فقف عند قدرته»
[ اگر در حادثهای، در بلا یا قضای الهی، نفهمیدی چرا اینگونه شد؛ چرا آنچه خواستی نشد؛ چرا دعا مستجاب نشد؛ چرا رنجی آمد... تو از درک حکمت خدا «گم شدی]
«فقف» = پس بایست، توقف کن، مکث کن، خودت را نگه دار
امر مستقیم است. یعنی کار خاصی نکن، به تحلیل خودت ادامه نده، عجله نکن، بلکه توقف کن.
«عند قدرته» = نزد قدرت خدا، در برابر توان بیپایان او
یعنی خودت را به نقطهای برسان که دیگر خودت نمیخواهی بفهمی، بلکه به قدرت خداوندی که میداند، قادر است، و مهربان است تکیه میکنی.
---
📚 لایههای اعتقادی و معرفتی:
---
🔹 ۱. محدودیت فهم انسان، نامحدود بودن حکمت خداوند
در آموزههای دینی، بارها تأکید شده که انسان به خاطر محدودیت فکری و عاطفی، نمیتواند همیشه به حکمت خدا پی ببرد.
شاهد قرآنی:
> «وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ»
(سوره بقره، آیه 216)
📌 یعنی تو ممکن است از یک چیز بدت بیاید، یا آن را بلا و شکست بدانی، ولی در چشم خدا، آن عینِ خیر توست.
---
🔹 ۲. وقتی نمیفهمی، به قدرت خدا پناه ببر
این جمله میگوید:
وقتی عقل، تحلیل، منطق، و تجربهی انسانی از درک قضای الهی ناتوان شد، جای رفتن بیشتر نیست؛ وقت ایستادن است.
نه به معنای تسلیمِ ناآگاهانه، بلکه به معنای تسلیمِ حکیمانه.
---
🔸 نمونه در تاریخ پیامبران:
حضرت موسی (ع) و خضر (ع):
در سوره کهف، وقتی حضرت خضر اعمالی انجام میدهد که به ظاهر بیحکمت یا حتی نادرست است (مثل سوراخ کردن کشتی یا کشتن کودک)، حضرت موسی اعتراض میکند، چون حکمت آنها را نمیفهمد.
خضر در پاسخ میگوید:
> «وكيف تصبر على ما لم تحط به خبرا؟»
(کهف، آیه 68)
📌 یعنی: تو هنوز احاطه علمی به این کار نداری؛ پس صبر پیشه کن.
همین مضمون در «إذا ضللت عن حكمته» است.
---
🧠 یک مقایسه ساده:
عقل مانند چراغیست که فقط تا چند متر روبرو را روشن میکند.
حکمت خدا مانند خورشیدیست که تمام مسیر را دیده، ولی تو فقط سایهها را میبینی.
در چنین حالتی باید گفت:
> اگر چراغ من خاموش شد، پشت به راه نمیکنم؛ در روشنایی قدرت خدا توقف میکنم.
---
💡 نتیجهی نهایی:
این جمله در یک کلام میگوید:
> وقتی دردها و بلاها را نمیفهمی،
وقتی از "چرا من؟"ها خستهای،
نه فرار کن، نه قضاوت، نه اعتراض...
فقط بایست. آرام باش. و بگو: «خدایا، من نمیدانم، ولی تو میدانی.»
این، قدرت توست. و من، بندهام.
✨ «إذا ضللت عن حكمة الله، فقف عند قدرته»
[ اگر در حادثهای، در بلا یا قضای الهی، نفهمیدی چرا اینگونه شد؛ چرا آنچه خواستی نشد؛ چرا دعا مستجاب نشد؛ چرا رنجی آمد... تو از درک حکمت خدا «گم شدی]
«فقف» = پس بایست، توقف کن، مکث کن، خودت را نگه دار
امر مستقیم است. یعنی کار خاصی نکن، به تحلیل خودت ادامه نده، عجله نکن، بلکه توقف کن.
«عند قدرته» = نزد قدرت خدا، در برابر توان بیپایان او
یعنی خودت را به نقطهای برسان که دیگر خودت نمیخواهی بفهمی، بلکه به قدرت خداوندی که میداند، قادر است، و مهربان است تکیه میکنی.
---
📚 لایههای اعتقادی و معرفتی:
---
🔹 ۱. محدودیت فهم انسان، نامحدود بودن حکمت خداوند
در آموزههای دینی، بارها تأکید شده که انسان به خاطر محدودیت فکری و عاطفی، نمیتواند همیشه به حکمت خدا پی ببرد.
شاهد قرآنی:
> «وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ»
(سوره بقره، آیه 216)
📌 یعنی تو ممکن است از یک چیز بدت بیاید، یا آن را بلا و شکست بدانی، ولی در چشم خدا، آن عینِ خیر توست.
---
🔹 ۲. وقتی نمیفهمی، به قدرت خدا پناه ببر
این جمله میگوید:
وقتی عقل، تحلیل، منطق، و تجربهی انسانی از درک قضای الهی ناتوان شد، جای رفتن بیشتر نیست؛ وقت ایستادن است.
نه به معنای تسلیمِ ناآگاهانه، بلکه به معنای تسلیمِ حکیمانه.
---
🔸 نمونه در تاریخ پیامبران:
حضرت موسی (ع) و خضر (ع):
در سوره کهف، وقتی حضرت خضر اعمالی انجام میدهد که به ظاهر بیحکمت یا حتی نادرست است (مثل سوراخ کردن کشتی یا کشتن کودک)، حضرت موسی اعتراض میکند، چون حکمت آنها را نمیفهمد.
خضر در پاسخ میگوید:
> «وكيف تصبر على ما لم تحط به خبرا؟»
(کهف، آیه 68)
📌 یعنی: تو هنوز احاطه علمی به این کار نداری؛ پس صبر پیشه کن.
همین مضمون در «إذا ضللت عن حكمته» است.
---
🧠 یک مقایسه ساده:
عقل مانند چراغیست که فقط تا چند متر روبرو را روشن میکند.
حکمت خدا مانند خورشیدیست که تمام مسیر را دیده، ولی تو فقط سایهها را میبینی.
در چنین حالتی باید گفت:
> اگر چراغ من خاموش شد، پشت به راه نمیکنم؛ در روشنایی قدرت خدا توقف میکنم.
---
💡 نتیجهی نهایی:
این جمله در یک کلام میگوید:
> وقتی دردها و بلاها را نمیفهمی،
وقتی از "چرا من؟"ها خستهای،
نه فرار کن، نه قضاوت، نه اعتراض...
فقط بایست. آرام باش. و بگو: «خدایا، من نمیدانم، ولی تو میدانی.»
این، قدرت توست. و من، بندهام.
- ۱.۶k
- ۰۸ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط