BTS reaction
⋄∿✩ ریکشن بایست، وقتی پسرتون لبتون رو میبوسه. اونها حسودی میکنن و بعد با بچه تنها میشن ✩∿⋄
🐨 نامجون : اولش لبخند میزنه چون میفهمه بچه داره محبتش رو نشون میده. سعی میکنه خونسرد و منطقی جلوه بده. وقتی با بچه تنها میشه و میره براش کتاب بخونه، خیلی جدی و آروم به پسرش میگه:
“ میدونی، مامانت مال منه؟ پس حواست رو جمع کن. “
🐹 سوکجین : با دیدن این صحنه، سریع قیافهی خندونش تغییر میکنه. اما وقتی وارد اتاق میشن، با لحن جدیش میگه:
“ فقط ورلد واید هندسام حق داره، مامانت رو بوس کنه، درسته تو هم ورلد واید هندسامی، اما من شماره یکم. “
🐱 یونگی : با چهرهی پوکرش، فقط میگه:
“واقعا؟ جلوی چشم من؟ “
بعد که با بچه تنها میشن، رو به پسرتون میگه:
“گوش کن کوچولو... یه خط قرمز هست که مامانت اون طرفشه. فهمیدی؟“
🐿️ هوسوک : ظاهرش خیلی شاد و بامزهست، ولی وقتی تنها شدن کاملاً جدی میشه. دستش رو دور گردن پسرش میاندازه:
تو میتونی مامانت رو دوست داشته باشی، این طبیعیه. ولی بدون… فقط منم که پادشاه قلبشم.
🐥 جیمین : با دیدن بوسیده شدن همسرش، پوزخند عصبی میزنه. وقتی همسرش وارد آشپزخونه میشه، گونههای پسرش رو فشار میده و تا وقتیکه لبهای پسر کوچولو شکل ماهی بشن و با صدای سردش گفت:
“میبینی! لب بچههای که بوسههای باباهاشون رو میدزدن، به ماهی تبدیل میشه. تو که نمیخوای تا ابد این شکلی بمونی نه؟ “
🐻 تهیونگ : چشمانش گرد میشه و میگه:
“اوه! این یعنی ما رسماً رقیب عشقیم؟! “
وقتی با بچه تنها میشه، با صدای بمش ادامه داد:
“باشه، میتونی مامانت رو بوس کنی. ولی باید بدونی... من اولین عشق واقعیشم، نه تو. “
🐰 جونگکوک : با چشمهای گرد و مشکیش به پسرتون زل میزنه و وقتی تنها شدن، با شوخی ولی جدی بهش میگه:
“ خیلی شجاعی پسرم، ولی مراقب باش. من آدمی نیستم که راحت از چیزی که مال خودمه بگذرم. باشه؟ “
سلام به عزیزان گلم امیدوارم خوشتون اومده باشه
حمایت فراموش نشه
🐨 نامجون : اولش لبخند میزنه چون میفهمه بچه داره محبتش رو نشون میده. سعی میکنه خونسرد و منطقی جلوه بده. وقتی با بچه تنها میشه و میره براش کتاب بخونه، خیلی جدی و آروم به پسرش میگه:
“ میدونی، مامانت مال منه؟ پس حواست رو جمع کن. “
🐹 سوکجین : با دیدن این صحنه، سریع قیافهی خندونش تغییر میکنه. اما وقتی وارد اتاق میشن، با لحن جدیش میگه:
“ فقط ورلد واید هندسام حق داره، مامانت رو بوس کنه، درسته تو هم ورلد واید هندسامی، اما من شماره یکم. “
🐱 یونگی : با چهرهی پوکرش، فقط میگه:
“واقعا؟ جلوی چشم من؟ “
بعد که با بچه تنها میشن، رو به پسرتون میگه:
“گوش کن کوچولو... یه خط قرمز هست که مامانت اون طرفشه. فهمیدی؟“
🐿️ هوسوک : ظاهرش خیلی شاد و بامزهست، ولی وقتی تنها شدن کاملاً جدی میشه. دستش رو دور گردن پسرش میاندازه:
تو میتونی مامانت رو دوست داشته باشی، این طبیعیه. ولی بدون… فقط منم که پادشاه قلبشم.
🐥 جیمین : با دیدن بوسیده شدن همسرش، پوزخند عصبی میزنه. وقتی همسرش وارد آشپزخونه میشه، گونههای پسرش رو فشار میده و تا وقتیکه لبهای پسر کوچولو شکل ماهی بشن و با صدای سردش گفت:
“میبینی! لب بچههای که بوسههای باباهاشون رو میدزدن، به ماهی تبدیل میشه. تو که نمیخوای تا ابد این شکلی بمونی نه؟ “
🐻 تهیونگ : چشمانش گرد میشه و میگه:
“اوه! این یعنی ما رسماً رقیب عشقیم؟! “
وقتی با بچه تنها میشه، با صدای بمش ادامه داد:
“باشه، میتونی مامانت رو بوس کنی. ولی باید بدونی... من اولین عشق واقعیشم، نه تو. “
🐰 جونگکوک : با چشمهای گرد و مشکیش به پسرتون زل میزنه و وقتی تنها شدن، با شوخی ولی جدی بهش میگه:
“ خیلی شجاعی پسرم، ولی مراقب باش. من آدمی نیستم که راحت از چیزی که مال خودمه بگذرم. باشه؟ “
سلام به عزیزان گلم امیدوارم خوشتون اومده باشه
حمایت فراموش نشه
- ۶.۰k
- ۰۵ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط