پاییز، برگ‌های ریخته را نمی‌شمرند
قصه
قصه ویرانی ست
و کسی نشمارد، این برگ های ریخته را
دیدگاه ها (۰)

از لب سرخ تو حرفی نزدم ، میترسم زعفران باد کند دست خراسانی ه...

پاییز رابه هیچ می‌انگارددستی که دست‌های تو را دارد

صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚هرکسی داد سَلامی به تو ...

همیشه که پاییز فصل عاشق شدن،قدم زدن،و شعر خواندن نیست.گاهی ه...

پاییز خوب میداند چگونه مبتلا کند؛ آدم ها را،هوای سرد نیم بار...

پاییز خوب می داندچگونه مبتلا کندآدم ها را؛هوای سردنمِ بارانو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط