اون روز همین شده بود بعدش ناظممون امد با یه کاغذ گفتش این
اون روز همین شده بود بعدش ناظممون امد با یه کاغذ گفتش این کاغذ رو اگه مچاله کنی و باز کنی دیگ مثل قبل نمیشه بعد من داشتم سعی میکردم نَمیرَم از خنده🤓😔
(دبیرمون داشت گریه میکرد)
♡ ♡ هیچیـ نــבارمـ بگمـ ولیـ ؋ـالو کنـ ستاره ♡ ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
(دبیرمون داشت گریه میکرد)
♡ ♡ هیچیـ نــבارمـ بگمـ ولیـ ؋ـالو کنـ ستاره ♡ ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
- ۸.۴k
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط