واسه خاطر خودت بود که گفتم دوستم داشته باش در وفا کوش بمون وگرنه ...
واسه خاطر خودت بود که گفتم دوستم داشته باش، در وفا کوش، بمون. وگرنه که من هیچی . واسه خاطر خودت بود که الان این دم سحری تو این سرمای آذر لامصب تو بغل من خوابیده باشی ، نه تو تنهاییت ، کنار اون متکا و پتوی زشت بی روح نامهربون . که الان گیسِ قشنگت روی سینه من باشه و همینجوری نفسهات جاری باشه رو تن من و برات بمیرم قبل از این که آفتاب تنبل پاییز بیاد بالا ، خورشیدک من.
حالا شما هی بی اعتنایی کن ، اما واسه خاطر خودت بود . وگرنه که من از اول میدونستم زورم نمیرسه به داشتنت ....💔🍃
واسه خاطر خودت بود که گفتم دوستم داشته باش، در وفا کوش، بمون. وگرنه که من هیچی . واسه خاطر خودت بود که الان این دم سحری تو این سرمای آذر لامصب تو بغل من خوابیده باشی ، نه تو تنهاییت ، کنار اون متکا و پتوی زشت بی روح نامهربون . که الان گیسِ قشنگت روی سینه من باشه و همینجوری نفسهات جاری باشه رو تن من و برات بمیرم قبل از این که آفتاب تنبل پاییز بیاد بالا ، خورشیدک من.
حالا شما هی بی اعتنایی کن ، اما واسه خاطر خودت بود . وگرنه که من از اول میدونستم زورم نمیرسه به داشتنت ....💔🍃
- ۵.۳k
- ۱۴ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط