مثل آن مرداب غمگینی که

مثل آن مرداب غمگینی که
نیلوفر نداشت
حال من بد بود،
اما هیچ کس باور نداشت!
خوب می دانم که "تنهایی" مرا
دق می دهد
عشق هم در چنته اش چیزی
از این بهتر نداشت!
آنقدر ترسیدم از بی رحمی پاییز که
ترس من را روز پایانیّ شهریور نداشت!

زندگی ظرف بلوری بود کنج خانه ام
ناگهان افتاد از چشمم، ولی مو بر نداشت!
حال من، حال گل سرخی ست در
چنگ مغول
هیچ کس حالی شبیه من
-به جز "قیصر"- نداشت!
دیدگاه ها (۰)

بزرگ شده‌ام، که فهمیده‌امزندگی همه‌اش دویدن و تلاش کردنو موف...

اما چه باید گفت، از انسان نمایانی که ننگ نام انسانند ...درند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط