اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم
دستهامان خالی
دلهامان پر
گفتگوهامان، مثلا یعنی ما

کاش می‌دانستیم هیچ پروانه‌ای پریروز پیله‌گی خویش را بیاد نمی‌آورد

حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می‌میریم
از خانه که می‌آئی
دستمالی سفید، پاکتی سیگار، گزیده شعر فروغ
و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است.

#خسرو_شکیبایی
دیدگاه ها (۶)

آن کس که بداند و بداند که بدانداسب خرد از گنبد گردون بجهاندآ...

با یک ادم هایی حجم زندگی بزرگ میشود. جا باز میشود برای هزار...

میدونی رفیق زیاد که مهربون باشی یا ازت زده میشن یا میشی عادت...

من از شب حرف می زنممن از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط