یک شهر مرا زیر لبش زمزمه میرد

یک شهر مرا زیرِ لبش زمزمه میڪرد
جانا تو بگو با منِ دیوانه چه ڪردی

💫ای خوش آن سر؛ که به شب
تکیه گهش شانه ی توست💫


#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#عاشقانه
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

ترسم آنست که این عشق کِشَد تا به قیامتخلق دنبالِ بهشت و من د...

گاهی اوقات آدم دلش یک گوشه‌ی آرامیک استکان چای و مادرش را می...

‌‌لبم را با لبانت حینِ بوسیدن کمی تَر کنکه باید قبلِ کشتن "ذ...

دیگه راهی برام نمونده جز این روش😅🤦‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️#دلنوشته_های_نا...

لهجه ات...بوی انار میدهدبگوازکدام پاییزآمده ای؟💫اونجا که علی...

بی‌مزه است هر چه در این شهر می‌چِشَمجا مانده بر لبانِ تو حسِ...

تو را اندازه‌ی سربازِ غمگینی که از بُرجک ،شبی در اوجِ غربت س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط