عاشق ه شد دگر خودت نست میشو عروس در دستان معشو

عاشق كه شدى ديگر خودت نيستى می‌شوى عروسكى در دستانِ معشوق...هرچقدر هم كه در خلوتت تمرينِ غرور و سردى كنى ، نوبت به ديدنش كه می‌رسد ، دست و پاى احساست شُل می‌شود و همه رشته‌هايت پنبه...عاشق كه شدى ، کاش رحمى در دل معشوق بيفتد...وگرنه در مقابلش ميشوى ضعيف‌ترين آدمى كه می‌شود بارها به او زخم زد ولى بازهم در دلش التماس بودنش را كند...!
دیدگاه ها (۰)

مادرا شبیه هیچ کدوم از مخلوقات خدا نیستن...عجیبه که همیشه نگ...

خبرنگار: تعریف شما از عشق چیه؟بوکوفسکی: عشق؟مثل اون حالتی می...

هیچوقت به تهش فکر نکن،چون ممکنه برسی به غم!ته زندگی به این ق...

هیچکدامتان بدونِ عشق نمی میریدتمام کنید این همه آه و ناله را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط