گفتم:
دارم‌‌ازاسترس‌‌می‌میرم
گفت‌:یہ‌ذڪربهت‌میگم‌‌هربارگیرڪردی
‌بگو،من‌خیلےقبولش‌دارم:
گره‌ی‌ڪار ِ‌منم‌همین‌بازڪرد💔
(آخہ‌خودشم‌بہ‌سختـےاجازه‌ی‌خروج‌گرفت)
گفتم:
باشہ‌داداش‌بگو،
گفت:
تسبیح‌داری؟
گفتم:
آره،گفت:بگو "
الهےبالرقیہ‌سلام‌الله‌علیها"...💔
حتمـاسہ‌سـالہ‌‌ی‌ارباب‌نظرمی‌ڪنہ، منتظرتم‌وقطع‌ڪردمـ..
چشمموبستم‌‌شروع‌ڪردم:
الهی‌بالرقیہ‌سلام‌الله‌علیها
الهی‌بالرقیہ‌سلام‌الله‌علیها
۱۰تا‌نگفتم‌ڪہ‌یهوگفتن:
این‌‌پنج‌نفـرآخرین‌لیستہ،
بقیہ‌اش‌فـردا💔،
توجہ‌نڪردم‌همینجور‌ذڪرمی‌گفتم
ڪہ‌یهواسمم‌روخوندن،بغضم‌ترڪید
باگریہ‌رفتم‌سمت‌خونہ‌حاضر‌شم،
وقتی‌حسین‌رودیدم‌گفتم:درست‌شد😭💔،
اشڪ‌توچشمش‌حلقہ‌زد‌وگفت:
"الهی‌بالرقیہ‌سلام‌الله‌علیها"...

#شهیدحسین‌معزغلامـے💔
دیدگاه ها (۱)

حُبُّكَ‌فِی‌قَلْبی‌وَإنْ‌کُنْتَ‌عاصیاًعشق‌تودردل‌من‌است،هرچن...

‌قشنگ ترین توصیفی که راجبت میتونم بکنم اینه که تو برام مثلِ ...

کسی‌چه‌میداند شایدقلب‌قرآن، سوره‌ی'یاسین' همان‌'یاح‌ـسین'است...

میشود نیمه شبی گوشه ی بین‌الحرمین من فقط اشک بریزم تو تماشا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط