ای کاش شب تیره ما را سحری بود
ای کاش شب تیرهٔ ما را سحری بود
تا در سحر این نالهٔ ما را اثری بود
آزادیام از دام هوس نیست، ولیکن
صیاد مرا کاش به صیدش گذری بود
یک دیده گشودیم به روی تو و بستیم
چشم از دو جهان و چه مبارک نظری بود
از بیم ملامت رهم از میکده بستهست
از خانهٔ ما کاش به میخانه دری بود
اجزای وجودم همه کاویدم و دیدم
در هر رگ و هر پی ز غمت نیشتری بود
کردم طلب مرغ دل از عشق و نشان داد
دیدم که به کنج قفسی مشت پری بود
از خون شدن دل زغم او چه غمم بود
گر دلبر ما را ز دل ما خبری بود
باز است به فتراک تو این دیدهی حسرت
ای کاش مرا لایق تیرت سپری بود
ناصِح که مرا پند همیداد «صمیمی»
امید اثر داشت، عجب بیبصری بود🦋🦋
تا در سحر این نالهٔ ما را اثری بود
آزادیام از دام هوس نیست، ولیکن
صیاد مرا کاش به صیدش گذری بود
یک دیده گشودیم به روی تو و بستیم
چشم از دو جهان و چه مبارک نظری بود
از بیم ملامت رهم از میکده بستهست
از خانهٔ ما کاش به میخانه دری بود
اجزای وجودم همه کاویدم و دیدم
در هر رگ و هر پی ز غمت نیشتری بود
کردم طلب مرغ دل از عشق و نشان داد
دیدم که به کنج قفسی مشت پری بود
از خون شدن دل زغم او چه غمم بود
گر دلبر ما را ز دل ما خبری بود
باز است به فتراک تو این دیدهی حسرت
ای کاش مرا لایق تیرت سپری بود
ناصِح که مرا پند همیداد «صمیمی»
امید اثر داشت، عجب بیبصری بود🦋🦋
- ۱.۷k
- ۰۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط