آنجا یک قهوه خانه بود

آنجا یک قهوه خانه بود
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای،چرا؟ ، دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟!

عجله، همیشه عجله
کدام گوری میخواستم بروم؟
من به بهانه ی رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام
دیدگاه ها (۴)

+ میدونی، بساط عاشقی رو داری اما نمی‌دونی کجا پهنش کنی...- خ...

درگذشت دختر خاله عزیزت و بهت تسلیت میگم روحشون شاد و قرین رح...

وقتی سهم من از تمام روزهایی که دوستت دارمنگاه کردن به عکسی س...

تک پارتی از جیهوپ

پارت ²⁵: توهم حس میکنی؟ (ساعت ۱۳)(خانه جیمز) خونه توی سکوت غ...

تک پارتی فوق غمگین از تهیونگ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط