انگار بهش الهام شده بود،!(:

میری حمام؛
سر و بدنت رو با دقت می‌شوری، بدنت رو کامل اصلاح می‌کنی،
میای بیرون،
با دقت و ملایمت لوسیون می‌زنی،
از بهترین ادکلنت استفاده می‌کنی،
بهترین لباست رو می‌پوشی،
کتاب مورد علاقه‌ت رو برمی‌داری و تا جایی که پلک‌هات سنگین میشن،
می‌خونیش،
سرِ میزِ شام لبخند می‌زنی و بعد از خوردنِ غذا، حسابی تشکر می‌کنی،(:
ظرف‌ها رو هم می‌شوری،
دندون‌هات رو با دقت مسواک می‌‌زنی،
یه بطری آب برمی‌داری،
به اتاقت میای و درش رو می‌بندی،
دوزِ مجازِ آنژیپولت رو یادت میره،
و اشتباهاً به جای نصفِ یک قرص،

نصفِ یک ورق از اون رو می‌خوری،!(.


آهنگِ موردِ علاقه‌ت رو پلی می‌کنی و به تختت میری و پتو رو تا گردن، بالا می‌کشی.
و فردای اون روز:

انگار بهش الهام شده بوداا، خیلی به خودش رسید دیروز،!(:
دیدگاه ها (۰)

نمیشود او را خواست،!).

دلبر؛ بهونه پیدا کن،..!(:

ݥَڹ دِڶَم ٺَڹڱہ...،¡

حتی یکبار،!(.

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط