رمان رویای من
رمان رویای من
فصل دوم
پارت ۴۹
ارسلان: خشک شد بیا بخور
دیانا: نشستم کنارش دو لپی غذا میخوردم
ارسلان: تک خنده ای کردم و گفتم خفه نشی
دیانا: با دهن پر گفتم نگران نیستم چون تو هستی
ارسلان: آروم
دیانا: داشتم میخوردم که پرید گلوم
ارسلان: بیا میگم آروم بخور با کف دستم زدم پشتش
دیانا: همش سرفه میکردم
ارسلان: از سرفه صورتش قرمز شده بود به حدی نگران شدم که نگو یه لیوان آب پر کردم دادم بهش چشمام خون شده بود از سرفه
دیانا: آخی سرفه ارسلان فرشته نجات دوباره سرفه
ارسلان: سرشو تو ّبغلم گرفتم بچم داشت خفه میشد هی میگم آروم بخور گوش نمیدی
دیانا: ببخشید
ارسلان: آخه بچه به خودت اسیل میزنی
فصل دوم
پارت ۴۹
ارسلان: خشک شد بیا بخور
دیانا: نشستم کنارش دو لپی غذا میخوردم
ارسلان: تک خنده ای کردم و گفتم خفه نشی
دیانا: با دهن پر گفتم نگران نیستم چون تو هستی
ارسلان: آروم
دیانا: داشتم میخوردم که پرید گلوم
ارسلان: بیا میگم آروم بخور با کف دستم زدم پشتش
دیانا: همش سرفه میکردم
ارسلان: از سرفه صورتش قرمز شده بود به حدی نگران شدم که نگو یه لیوان آب پر کردم دادم بهش چشمام خون شده بود از سرفه
دیانا: آخی سرفه ارسلان فرشته نجات دوباره سرفه
ارسلان: سرشو تو ّبغلم گرفتم بچم داشت خفه میشد هی میگم آروم بخور گوش نمیدی
دیانا: ببخشید
ارسلان: آخه بچه به خودت اسیل میزنی
- ۴.۹k
- ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط