گوشم به سکوتیست که لبریز هیاهوست

گوشم به سکوتی‌ست که لبریز هیاهوست
هر گوشه‌ی این خانه پر از خاطره‌ی اوست

بی شانه‌ی او سر به تنم کاش نباشد
می‌میرم از این غم که سرم بر سر زانوست

جز عشق نفهمیدم و جز عشق ندیدم
این گنبدِ دوّار به چشمم خم ابروست!

هرگاه سبک‌بار شدم، اوج گرفتم
از دیدِ من ای دوست! جهان مثلِ ترازوست

یک جرعه بر این خاک نظر کن، که نمیرد
این دانه که با شوق، درآورده سر از پوست
دیدگاه ها (۱۱)

احساس خوب داشتن، یکی از ساده‌ترین کارهای دنیاست. کافیست کمی ...

چه نادانند آن مردمی که گمان می‌برند عشق با معاشرت طولانی و ه...

بالاخره یکیو پیدا می کنی که می بینی بدون حد و مرز بهت عشق می...

تک پارتی هانما ا/ت ویو...نشسته بودم تو اتاق و داشتم کتاب میخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط