لایکبازنشریادتوننره

#لایک_بازنشر_یادتون_نره
@negarii79
دستم را فشرد
و دو‌ کلمه در گوشم زمزمه کرد
عزیزترین چیزی که در طول روز با خود داشتم :
« میبینمت، فردا »
و راه او را در خود فرو برد.
صورتم را تراشیدم ،دوبار
کفشم را برق انداختم ،دو بار
پیراهنى از دوستم گرفتم … و مقداری پول!
تا برایش کیکی بخرم و‌ قهوه‌ای با طعم شیر...
تنها بر روی صندلی
و عشاق لبخندزنان.
تپش قلبم گفت:
لبخند بر لبان ما هم خواهد نشست؟!
شاید در راه باشد
شاید فراموش کرده‌ باشد
شاید… شاید
و هنوز دو دقیقه مانده
شد چهار و نیم
یک نیم گذشت
و یک ساعت… و دو ساعت…
سایه‌ها پهن شدند
و کسی که وعده‌ی نیم بعد از چهار را داده بود، نیامد…
دیدگاه ها (۱۸)

#لایک_بازنشر_یادتون_نره♥️ @negarii79 ...

#لایک_بازنشر_یادتون_نره ❤@negarii79 ...

#لایک_بازنشر_یادتون_نره♥️@negarii79 ...

#لایک_بازنشر_یادتون_نره ❤@negarii79 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط