تو آمدی که بگویی اگر اگر می رفت

تو آمدی که بگویی: اگر... اگر می رفت...
تو آمدی و کسی داشت سمت در می رفت!

تو آمدی و چنان زل زدی به پوچی من
که داشت حوصله ی انتظار سر می رفت!!

تو آمدی و کسی گوشه ی غزل هی با ↓
ردیف و قافیه هایی عجیب ور می رفت

تو آمدی، کلماتی که مرد ساخته بود
شبیه صابون از دست شعر در می رفت

از اینکه آمده تا... بیشتر پشیمان بود
از اینکه آمده تا... هرچه بیشتر می رفت!

اشاره کرد خدا سمت پرتگاه... ولی ↓
به گوش من... و تو این حرف ها مگر می رفت!

تو آمدی که بگویی... به گریه افتادی!
و پشت پنجره انگار یک نفر می رفت
دیدگاه ها (۱۹)

شاملو هم راست می‌گفت:"هیچ کجا،هیچ زمان،فریاد زندگی بی‌جواب ن...

بعد از شنیدن «خیلی خوشگل شدی»‌آدما واقعا خوشگل میشن تو انتخا...

من تاریخ آن شبی که از عمق وجود گریستم رادقیق به خاطر سپرده ا...

رفیق اینو از من به یادگار داشته باشفقط خودت می مونی واسه خود...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

تکپارتی

پارت 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط