برای فراموش کردن تو

برای فراموش کردن تو
شاید
ورق بازی کردم
شاید لبی تر نمودم و
گلوی خسته از آه جان‌سوزم را
با شراب التیام بخشیدم
و یا شاید
تمام کوچه‌های شهر را
به ‌یاد تو قدم زدم
وجب به وجب
قدم به قدم

اما بگو
چگونه فرو بنشانم
این جهنمی را که
در درون‌ام زبانه می‌کشد
چاره چیست؟
انگار وقت آن رسیده است که
با استخوان‌های‌ام
نی‌لبک بنوازم‌.



#مایاکوفسکی
دیدگاه ها (۰)

#آموزشی«بشر و جامعه بشری در فرایند رشد تاریخی به سر میبرند. ...

«هدف ما ایجاد تغییرات در مالکیت خصوصی نیست، بلکه برانداختن آ...

#کمونیسم #سوسیالیسم

#کمونیسم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط