میسرایم تو و چشمان تو را
میسرایم تو و چشمان تو را
نه سپیدی...
نه غزل...
تویی آن شعر دل انڪَیز و بلند
ڪه پر از مثنوی بارانی...
منم آن شاعر بیدل
ڪه فقط...
برق چشمان تو را میبیند ،
سبڪ من عاشقی و
قافیه ام دلتنڪَیست...
منم آن مست و پریشان نڪَاهت
ڪه دلم...
تو و احساس تو را می خواهد...
نه سپیدی...
نه غزل...
تویی آن شعر دل انڪَیز و بلند
ڪه پر از مثنوی بارانی...
منم آن شاعر بیدل
ڪه فقط...
برق چشمان تو را میبیند ،
سبڪ من عاشقی و
قافیه ام دلتنڪَیست...
منم آن مست و پریشان نڪَاهت
ڪه دلم...
تو و احساس تو را می خواهد...
- ۳.۱k
- ۲۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط