آن قدر دلتنگم
که می توانم هزار دریا را
به شوق دیدارت وارونه شنا کنم
و آن قدر بی رمق
که گاه ِ رسیدن به یاد بیاورم
ضربه های تبری را
که با دستهایت بر تنم فرود آمده اند !

آن قدر به ما شدنی دوباره خوشبینم
که می توانم جوانه هایی
که بر زخم هایم روییده اند را هم ببینم
و آن قدر ناامید
که خواب ِ آخرین برگ ِ مانده بر شاخه هایم را
دلیلی برای سررسیدن زمستان تعبیر کنم !

با من بگو چگونه فراموشت کنم
وقتی که زخم های عمیق ترم بیشتر تو را به یادم می آورند
و بهار را چگونه باور کنم
وقتی که زمستانت در من شکوفه داده است!


💛 سَــمــفــونــی یاسین 💛

#دیار_دلها
دیدگاه ها (۱۲)

https://harfeto.timefriend.net/16723411413105

امشب بر شانه‌های دلمکوله باری سنگینی می‌کندکوله باری پر از د...

خود قلبمی دردم به تنت 😁😁 💛 سَــمــفــونــی یاسین 💛#دیار_ دله...

حال‌ِ مرا نپرس‌🖤! که‌ هنجارها مرا مجبور می‌کنند؛بگویم‌ که‌ ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط